تاثیر میترائیسم بر مسیحیت

بنام یگانه دادار هستی، آفریننده جان و خرد

در قرنهای ابتدائی پس از میلاد مسیح، میترائیسم رقیب بسیار جدی مسیحیت بود،  چرا که در آن زمان میترا تنها ناجی و نشان دهنده راه و آیین زندگی بود، بیگمان، بدلیل حضور موازی دو سیستم قوی دینی در یک زمان و در یکجا ، 25 دسامبر، روز تولد میترا، روز تولد«مسیح» شد و در همین جا نفوذ ایده های، میترائی به مسیحیت آغاز شد، افسانه تولد میترا و عیسی، چوپانانی که برای ستایش و پرستش نوزاد آمدند، مراسم غسل تعمید، جشن گرفتن عروج ، چون روز تقدیم شده به خدا، افسانه نان و شراب، عروج خدا در غالب انسان به آسمان، گواهی رستاخیز و جاودانی روح، برای دو سیستم مشترک گشت.

در آغاز قسمت عمده آیین مسیحیت را میترائیسم تشکیل می داد ولی بمرور زمان هنگامیکه موقعیت دین رسمی امپراتوری روم را پیدا می کند، جریان تضفیه ایده های شرقی شروع می شود. حتی آوازها و سرودهای مذهبی «پارسی» که در آن «اشوزرتشت» تولد ناجی (حضرت عیسی) را پیشگویی کرده بود و به تعمید او نیز اشاره شده و در انجیل هم آمده، قانونی و مقدس به حساب نیامدند. از قرن چهارم میلادی، مسیحیت دچار تضادهای داخلی و مبارزات بیرحمانه و سفت و سخت داخلی برای حفظ حقوق آنکام و انجیل می شود و به دلایل سیاسی، دوستی و مذهبی، موضع او به سنت های «پارسی» برگشت ناذیر باقی میماند. بدین ترتیب دین مسیحیت با ترس شدید از نابودی «روم» در مقابل «پارس ها» با آنکه منشعب از میترائیسم مدفون با ریشه های زرتشتی بود، کوشش می کند خود را مستقل کند، «امپراتوری روم» به سبب جنگ های با امپراتوری پارس (ایران) مهد میترائیسم را دشمن همیشگی و جدی خود میدانست و به همین دلیل احساس نیاز به ایدیولوژی مستقل دولتی، برای مقالبه با هرگونه تاثیر از سوی ایران و ایده های شرقی رشد می کند و مسیحیت چون پدیده ای نو، پیروزی خود را جشن می گیرد. در قرن چهارم میلادی، زمانیکه «ساسانیان» بطور کامل ریشه دواندند، نه فقط پیوندهای دولت بلکه دین جای محکم خود را پیدا می کند. در زمان «اردشیر» ، «اوستا» به عنوان کاتب مقدس، رسمس می شود. الفبای اوستائی که شامل 48 حرف است و از جهت بیان گونه های آوا یکی از کامل ترین الفبای دنیاست، پایه ای می شود که، سرودهای «اوستا» که در آن زمان شفاهاً ، نسل به نسل، سینه به سینه شده بود، روی 12 هزار قطعه پوست آهو نوشته شد.

زروانیسم، اعتلای خود را در زمان «ساسانیان» کسب می کند و به دنیا آن دوران طلایی ستاره شناسی، ریاضیات، ادبیات و معماری و زندگی روحانی درون ایران، خطر جهانی شدن پیدا می کند که برای «امپراتوری روم» خطر جدی محسوب می شد، از اینجاست که «امپراتوری روم» کوشش می کند با ایدئولوژی خود ساخته و کلیسای سازمان یافته خود در برابر دین قوی زرتشتی مقاومت کند، هر دو امپراتوری به خدای «میترای- شکست ناپذیر» معتقد بودند و خود را بنده خدا پدر «میترا» میدانستند، که این به معنای پیوند روحانی دو دولت قوی غرب و شرق بود و می توانست به ایجاد تشکیلات واجدسیاسی – دولتی دو امپراتور عظیم بیانجامد، که اگر این اتفاق می افتاد، شاید تاریخ جهتنی سرنوشتی دیگر پیدا می کرد و به تکامل خود می رسید. کنستانتین اولین امپراتور مسیحی که به تحکیم ایدیولوژی امپراتوری معتقد بود، بخوبی فهمید که به کمک میترائیسم این کار عملی نیست و خطرناک جلوه می کند. از طرفی میترائیسم به عنوان سازنده خشک و بسیار منظم، به سلسله مراتب سخت وفادار است و برای رسیدن به پله جدید، نیاز به مردانگی عظیم و قهرمانی شخصی بوده و بدین ترتیب روز بروز از تعداد پیروان کاسته می شده. مسیحیت از این نظر بیشتر مردمی بوده و هر کدام از اسقفها می توانستند پایه گذار جریان نو مسیحیت باشند، با نتیجه گیری از اساس تئوریک، با توجه به عقاید و نظرهای شخصی با استفاده از اتوریته خود بین پیروان، برای ارضای منافع شخصی و کلیسا که هیچ ارتباطی با آموزش پاک عیسی نداشته است. تاریخ مسیحیت، انباشتخ از خرافات متنوع و مسائل من در آوری رنگارنگ، از ایده های شرقی دور می شود و با هم پیچیدگی مرموز فقهی پیدا می کند و خطر افتادن بدام صوفیسم تهدیدش می کند.

میترائیسم سفت و سخت به بروز مسائل از خود ساخته، گمراهی و کفر امکان نداد و حتی در محیط جنگ که میترائیسم در آن رشد کرده بود، نتوانست صحنه شرط بندی فقهی شود، در صورتیکه مسیحیت بعنوان یک ایدئولوژی همه کاره به مردم اجازه داد با اعتقادات و نظرات مطاقاً مختلف و متنوع، زیر نشان عیسی مسیح، پیرو و هوادار باقی بمانند، که این شرایط، نقش عمده ای را در پخش و توسعه کلی دین مسیحیت ایفا کرد.

بدین ترتیب دموکراسیدر مسیحیت و بسته بودن میترائیسم، بسیاری از مسائل را مشخص کرد و بدلائل سیاسی میترائیسم متحمل شکست می شود. میترائیسم با ریشه ایرانی تعنوان دین رسمی دولتی که روم را از قدرت جهانی محروم کرده، برای رومیها غیر خودی و نامفهوم باقی می ماند. دین زرتشت در زمان ساسانیان، موقعیت ایدئولوژیکی دولتی داشته، در حالی که روم فاقد همچون ایدئولوژی بوده، در صورتیکه نیاز به آن در آن زمان بسیار محسوس بوده است. کنستانتین تمام نیرویش را روی مسیحیت گذاشت تنها با یک هدف که روم استقلال ایدئولژیکی و مذهبی نسبت به ایران پیدا کند. میترائیسم تاثیر بسیار گسترده ای بر مسیحیت گذاشت ولی بدلائل تاریخی، ایدئولژیکی و سیاسی ناپدید شد و جای خود را به مسیحیت داد. نه فاکتورهای (عوامل) تاریخی و نه ایدئولژیکی نتوانستند مشخص کند در مبارزه بین دو دین زرتشت و مسیحیت، بین دو طرف، کدام یک پیروز از میدان بدر می اید. اگر فاکتور های سیاسی پیش نمی آمد. برای پیروزی در جنگ دائمی با ایران طبیعی بود که میترائیسم به هیچ عنوان نمی تواند دین رسمی و دولتی امپراتوری روم بشود و خواسته های سیاسی دولت را در این مسیر ارضا کند، ولی بهر صورت مسیحیت در بسیاری از مسائل و مراسم مذهبی مدیون میترائیسم باقی می ماند و در آئین مذهبی اروپا ریشه های شرقی نفوذ می کند و جای می گیرد. بعنوان نمونه : میترائیسمتها در میترا خدای نور ناجی بشریت را دیدند، مسیحسها نیز در مسیح همان را، میترا پسر خداست، مسیح نیز همچنین. میترا از زن آفریده شد، مسیح نیز داستان تولدعیسی، همان داستان تولد میتراست. مترا نیز در غاری تاریک بدنیا آمد و اولین کسانیکه فهمیدند، چوپانها بودند که بعنوان هدیه، طلا و مواد معطر و خوشبو آوردند. آیا این همان داستان انجیل نیست؟ میترا همچون عیسی، واسطه بین خدا و مردم است. میترا و عیسی، هر دو مجری خواسته های پدرند و فرستاده های او هستند روی زمین، با این تفاوت که عیسی پسر «یهوه» و میترا پسر خداست. یهودیهاة یهوی را همان خدا می دانستند که در انجیل آمده است. ماموریت میترا، مبارزه با اهریمن، شیطان و بندگان اوست که تا وقتی در آخرین روز هستی برای  داوری بشریت می آید، پیروزی نهایی نور و خوبی بر تاریکی و ظلم است که این وظیفه عیساست از نظر مسیحیان. عروج میترا بدرگاه خدا پس از آخرین ماموریت هایش روی زمین، بسیار شبیه داستان عیساست، ایفا کننده دستورات پدر روی زمین و بازگشت او به آسمان. حتی نشانه گرایی میترائیسن در مسیحیت رخنه کرد: صلیب، میترائیست ها صلیب را در دایره (سمبول قدیمی خورشید) رسم می کردند و چهار گوشه صلیب، همان نقطه اساسی و بنیادی راه سالانه خورشید است، دو نقطه: اعتدال ایام(روز و شب) و دو نقطه انقلاب خورشیدی، که در مسیحیت، صلیب نشانه رنج و مقاومت شد، با اینکه خورشید را در خود حفظ کرد. جشن مقدس تولد میترا:21 دسامبر، در تاریک ترین شب سال در تاریکترین غار، نشانه تولد نور و پیدایش امید و نشانه زایش دوباره طبیعت. جشن مقدس عیسی نیز درست در همین شب در زمان انقلاب خورشیدی زمستانی است. نشانه خورشید – صلیب در دایره را می توان در صحنه های غذا خوری مقدس (تغذیه تقدیس) میترا دید.

مراسم نا گرد در کنار میترا که به 4 قسمت تقسیم شد: نان و شراب شیرین، مراسم مقدس میترائیست هاست. نشانه سفره پربرکت میترا و مددیاران اوسا. نشانه های خوشبختی در زندگی آینده و جاودانی در پادشاهی میترا، که در مسیحیت نیز دقیقاً همانگونه است، با این تفاوت که نان، نشان (پاره های) تن عیساست و شراب شیرین نشان خون او و نشانه سفره پر برکت مسیح. بار عاطفی این مراسم، چون خاطره ای است از آخرین شام عیسی با حواریون ، غسل تعمید که از نظز بندگان میترا، شست و شوی انسان از گناهان مرتکب شده بود، چون اعتراف به بندگان و بخشش گناهان گناهکاران در میترائیسم با همان شکل به مسیحیت منتقل شده مفهوم کلیسای جنگجو و جنگنده نیز از میترائیست هاست. خود سازمانی پیشرفته کلیسای برادران مسیحی در بسیاری از مسائل یادآور سیستم خوش قد و قامت و منظم میترائیست هاست. مقاوم برتر کلیسای کاتولیک چون کپی پله ای برتر و مقدس میترائیسم به همان نام خوانده شد: پدر، پاپا، پاپ، پادر (درواتیکان). سران مذهبی میترائیسم خواستار نظم سفت و سخت از طرف پیروان بودند. روزه ها، خویشتن داری و ... میترائیسم به عنوان دین مردانه، دین جنگجویان شد و بهمین دلیل موفقیت های بیشماری را در برداشت، از شمال گرفته تا «اورلیان»، «گالیان» و «دیوکلیتان».

در زندگی غیر جنگی نیز مهمترین وسیله حفظ آرامش در جامعه بعنوان تنه استوار و بنیادی دولت بود. تا به امروز مقامات ارشد مسیحی ( ارخی یری و ارخی مندری تی) کلاهی دارند بعنوان لقب دینی بنام «میترا» که از پارسیان اه ارث بردند و «میترا پولیت» که در درجه برتر در کلیسای کاتولیک است و واژه متروپولیتین – شهر «میترا» شهر خورشید، که در محل زندگی مردم است بعنوان پایتخت می دانستند که امروز متاسفانه کاربرد لغوی ندارد. تا به امروز اسقفهای اعظم کلای قرمز دارند که «میترا» نام دارد که به آنها «متروپولیت» لقب دادند. این واژه ها و اصطلاحات نشانی دیگر از زنده بودن ایده های میترایی در مسیحیت است. مسیحیت با اینکه با توجه به تعصبات مذهبی بین هواداران، با تکیه بر اعتقاد و آمال و افکار مذهبی شخصی صریحا خود را از دیگران ادیان دور کرده و بر خلاف یهودیت سعی نکرده خود را از عناصر بت پرستی و خرافات دیگر ادیان ایزوله کند و با این همه سرشار از تاثیرات میترائیسم باقی مانده است.

 دین «میترا» که از دو هزار سال قبل از میلاد مسیح بین آریائیها بعنوان خداوند پیمان( در اوستا نیز با نام ایزد پیمان یاد شده) رواج داشته در سال 66میلادی در دیدار «تیرداد» شاه به «نرو» معرفی و سال 325 میلادی دین رسمی امپراتوری روم بود. در قرن یکم میلادی، در زمان امپراتوری اشکانی از طریق استان ارمنستان و استان پونتش استانی در حاشیه دریای سیاه بوده) توسط مهردنیان ایرانی و بازرگانان و به اروپا رفته و با اندیشه های افلاتون در هم آمیخت. اسامی روزهای هفته با تغییرات گویشی و نوشتاری از میترائیسم تا به امروز مشاهده است: دوشنبه(مه شید) از خدای ماه، یا مون و در انگلیسی مندی و مونتاک در آلمانی . سه شنبه (بهرام شید) روز «تی ویس» و در انگلیسی تیوزدی و در آلمانی (دینستاک. چهارشنبه (تیر شید) روز وین و در انگلیسی ونزدی و در آلمانی (در دونر) یا دونرستاه – آدینه ( ناهید شید) روز اریر (خدای باروری) و در انگلیسی فرای دی ، در آلمانی فری تاگ. شنبه (کیوان شید) روز کیوان (ساتورن) و در انگلیسی ستردی و در آلمانی سام تاگ. یکشنبه(مهرشید) روز خورشید و در انگلیسی سن دی و در آلمانی سون تاگ که توسط کنستانتین در سال 321 میلادی روز خورشید(مهر) تعطیل هفتگی شد. دوازده نشانه آسمانی از یاران میترا بودند به حواریون تبدیل شدند. مهرابه های بسیاری در آلمان، فرانسه و روسیه یا اتفاقی یا به هنگام مرمت کلیساها کشف شده که گویای مهر پرستی در نقاط مختلف گیتی است.

مسیحیت با گرفتن مسائل و سنت ها و مراسم و فلسفه میترائیسم روح دمکراتیزه شده کومونهای اولیه، سرچشمه فرمانبرداری آنها، شراره های خورشید و نور، افسانه تولدو چوپانها و هدایا، قانون عهد و پیمان و شرافت (عمل به حرف زده شده)، قانون اخلاق و رفتار، استفاده از ناقوس و شام، «آب مقدس» و «غسل تعمید» و «نوازندگی» به هنگام خوردن نان و شراب در مهرابه های میترائی، پیمان داشتن با او که در انجیل بنام «عهد جدید» آمده، تقدیس 25 دسامبر و عروج، خویشتن داری و پرهیز، آیین آسمان و جهان نما، تفکر درباره موجودیت یافتن ایزدان، قربانی کردن، خدمت به نزدیکان و حمایت از تمامیت جهان مجسم ، مبارزه مداوم و جاودانی بین خوبی و بدی (با پیروزی اولی بر دومی)، جاودانگی روح، رستاخیز و داوری، نابودی و مرگ آتشین دنیا(هستی) «تعیین کننده راه تمدن اروپا می شود، اروپائی که در آغوش تمدن یونانی – رومی با گرفتن میراث فرهنگی و مذهبی، با ریشه گیری و کمک دین قدرتمند «ارسی» تا به امروز مدیون میترائیسم و علوم مختلف ایرانیان است.